حلماحلما، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

دنیای حلما

16 ماهگی ملوسکم

1392/10/15 2:01
نویسنده : مامانیش
240 بازدید
اشتراک گذاری

فقط میتونم بگم واقعا معذرت میخوام ملوسکم بابت تاخیرهام که هر سری داره بدتر میشه...

سلام مخصوص به تمام دوستای خوبم وسلام به تمام زندگیمون که هر روز شیرینی زندگیمون رو بیشتر میکنه ومعنی عشق را بیشتر به من میفهمونه.

مامانی هر روز دوست داشتنی تر میشی و شیطون تر.الان 10 تا دندون داری 3 تا اسیا با هم دراومدن چند روز نق نق میکردی نمیدونستیم دلیلشو که اتفاقی دیدم در اومدن یک هفته بعد هم چهارمیش رونمایی کرد مبارکت باشه گلم.وقتی از خواب پا میشی خوش اخلاقی و همش راه میری هر جاهم من میرم دنبالمی.

23 اذر سالگرد باباجونم بود روحش شاد.دایی جون دو هفته قبلش بهم زنگ زد که الانه بلیطشو گرفته و قراره برا سالگرد باباجونی بیاد ایران وبه من زودی گفت چون فقط من از همه دورم و یه هفته ای هم بیشتر ایران نیست وپیش ما نمیتونه بیاد و ما بریم خلاصه بابایی برا 21 اذر بلیط گرفت و 3تایی راهی شدیم.طول پرواز دختر خیلی خوبی بودی واصلا اذیتمون نکردی تازه برا اولین بار تو پرواز صندلی داشتی اخه بطور اتفاقی کنار بابایی خالی بود وشما نشستی.خاله لیلا اومد دنبالمون و با هم رفتیم خونه مامان جونی و......

روز جمعه سالگرد و برگذار کردیم و بابایی یکشنبه برگشت و من و شما پنجشنبه.دایی جون 4شنبه 6 صبح برگشت خدا همیشه پشت و پناهشون باشه.

تهران که بودیم این ویروس لعنتی اومد سراغت نازکم خیلی بد مریض شدی و با این ویروس اومدیم خونمون و هنوز خوب نشده بودی که بابایی گرفت و بعد من.البته من خفیف گرفتم اما بابایی هم افتاد و الان شما یک هفته ای هست که خوب شدی و بابایی 2روزه خدا رو شکر که به خیر گذشت نازکم.

تنها کلماتی که میگی :

بابایی

ام یعنی اب

علی که هم به بابایی میگی و هم به من

الو

اما با ایما و اشاره و جیغ وداد منظورت و کامل میرسونی ملوسکم.

این پستم عکس نمیذارم مامانی اما پستای بعدی حتما جبرانش میکنم مامانی.الان که دارم مینویسم ساعت 2 نیمه شبه و شما و بابایی لالا کردید .

الهی که دیگه مریض نشی مامانی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای حلما می باشد