اخرین پست جا مانده از سال 92

سلام نازکم

میدونم بازم دیر اومدم اما اصلا وقت نداشتم  خونه تکونیمونو تا اوایل اسفند تمام کردم که فرصت کافی برا کارامون داشته باشم اما بازم هول هولکی شد نانازی امسال لباسای عیدتو خودم دوختم بازم تک بودی .عکساشو برات میذارم .تو اسفند برا 3روز دو تایی تهران رفتیم کلی خوش گذشت خرید کردیم وروز اخر رفتیم مهمونی نیینی نورسیده دخترعمه مامانی به شما خیلی خوش گذشت اخه کلی نی نی بود باهاشون بازی کردی.

اومدیم خونمون و ادامه خیاطی مامانی البته با حظور حلما که خودش داستانیه .هر کی لباسای شمارو میبینه فکر میکنه شما خیلی مودب میشینی و مامانی خیاطی میکنه!چی بگم که چها سرم میاری بیشترش را شبانه که خوابی میدوزم اما وقتی تنت میبینم همه سختیش یادم میره مامانی.الهی که لباس عروسیتو بدوزم.هفته اخر رفتیم اتلیه و کلی عکس گرفتیم و خاله مینا تقویم 93 را برامون طراحی کردن که عالی شد.

این سالم به خیر گذشت و بهترین لحظاتش برام در کنار شما و بابایی بود وامیدوارم سال جاری هم به خوشی در کنار هم باشیم و من و بابایی لحظه به لحظه بزرگ شدنتو ببینیم.